آره
مثلا اگه الان بپرسی که خاتون! چه دورنمایی برای زندگیت در نظر گرفتی! میگم نمیدونم! فعلا باری به هر جهت دارم پیش میرم! مثلا حتی خیلی نمیدونم که قراره آینده ی کاری م رو چه کنم! مثلا قرار بود شرکت تاسیس کنم و کلا مستقل بشم بعد دیدم اصلا از پسش برنمیام! بدتر هر چی سرمایه گذاشتم رو از بین می برم! بنابراین بیخیالش شدم و هر چند ضدحال هم خوردم! مثلا .. . مثلا چی دیگه؟! خب مسائل مادی و مالی.. خونه ماشین.. فلان بهمان! دوست دارم نه که نداشته باشم ولی برام موضوعیت نداره... بجه.. ؟ دیگه اینم خیلی مهم نیست... یعنی یه اوضاعی هستم :) شایدم چون دارم میرم مسافرت اینطوری شدم! :))) دو روزه که میخوام برم دندونپزشکی که با این دندون خراب نرم مسافرت و گند بزنه به حالم. ولی تنبلیم میاد صبح بیدار بشم و هی الارم رو خاموش میکنم و می خوابم!!!! آخرسر با همین دندون داغون میرم! اعصابم بهم ریخته شده :))))) کلا قاطی پاتی کردم! :)))))))))) دلم میخواد چهارتا پاییز بخوابم!