جنگ یا چی؟!
صبح در حالی که تعدادی جنگنده بالای سرم و نزدیک به زمین پرواز می کردن، به سرکار اومدم!از بعد از جنگ، چیزی که حذف نشده پرواز ِ جنگنده هاست. حالا هم بیشتر شدن. معلومه که نیروهای نظامی در حال آماده باش کامل هستند.
حالا که از جنگ گذشته، دیگه از شروع دوباره ش نمی ترسم... اگر قرار باشه اسرائیل به دست ایران نابود بشه.. چرا که نه؟! جانم.. عزیزانم.. و همه چیز... فدای اسلام و امام زمان و کشورم! حتی اگر خودم یا عزیزانم در این مسیر کشته بشیم چه باک!؟ ... درسته که صداش در لحظه برام ترسناکه ولی دیگه واقعا برام اهمیتی نداره... چیزی به دد لاینی که گفته بودند نمونده!
اگر بمیرم حسرت هایی که برام می مونه یکیش رانندگی برای رسیدن به یه مقصد قشنگ و دوست داشتنی و یکی هم احساس ِ مادر شدنه... حسرت های دیگه ای هم هست. اما چیزی که در این لحظه برام پررنگه. همین دوتاست!