زندگی یک خاتون

یادداشت های عمومی

102 سالگی پایان نیست

شنبه یازدهم مرداد ۱۴۰۴، 15:55

+ من با مردن سخت مخالفم. من تو این 102 سال یک بار هم نمردم! تو هم تا وقتی زنده ای نمیر!

پ.ن: بخوام حساب کنم، من تا حالا 7 بار مردم. تو چند بار مردی ؟ :)

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم اخت الرضا

شنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۴، 12:5

بغداد همیشه حامل خبرهای بد برای مدینه بوده است...

سکانسی که حضرت معصومه به زیارت امیرالمؤمنین رفته بودند چقدر غم انگیز بود😭

و اون سکانسی که شبیه عاشورا بود... چند نفر به یک نفر نامردها. ..

این فیلم پیشنهاد میشه

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم تصور

یکشنبه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۳، 9:48

بی نمک! مسخره! مزخرف.. هر چی بگم کم گفتم واقعا.. یکی که یه عشق یه طرفه داره به دختری که توی قنادی کار میکنه و هی واسه خودش خیال پردازی میکنه که اگر باهاش صحبت کنم چطور آدمی می تونه باشه .. با کی هست. با کی نیست... و ... تا وسطای فیلم خوبه اما وقتی کم کم به آخر می رسه می فهمی که وای بدتر از این نمیشد یه داستان رو تموم کرد!

این فیلمی ست برای ندیدن!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

انیمیشن ربات وحشی

یکشنبه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۳، 9:43

دیشب تا دیروقت نگاهش کردم و های های گریستم. واقعا قشنگ بود... خیلی زیاد... خلاقیت نویسندگانش 1000 از 100!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم سال گذشته مبارک

یکشنبه بیست و سوم دی ۱۴۰۳، 10:19

امروز بلاخره بعد از مدتها فیلم سال گذشته مبارک رو تموم کردم. رتبه ی 7.7 داره اما واقعا مسخره و بی نمک بود. فیلم تایلندی بود و شدیدا کسل کننده. یا شایدم برای من کسل کننده بود. نمیدونم. خیلی چرت بود. اما در مورد دختری بود که میخواد تغییر دکوراسیون بده کل خونه شونو.. پدرش ترک شون کرده و ... حالا وسایلی که از دوستاش پیشش مونده رو بهشون برمی گردونه.

داشتم فکر می کردم من چیزی دارم که برای کسی باشه و بهش پس بدم؟ بعد از اون که ... همه ی وسایلش رو پک کردم و توی کارتون گذاشتم و به مامان گفتم وقتی اومد خونه بگو اینا رو خاتون برات گذاشته و بده ببره.. و تمام شد. یه سری هدیه هم بود که همه رو ریختم رفت . حتی اگه خیلی برام عزیز بودن. هر چند کنار سطل اشغال گذاشتم تا شاید یکی برداره.. یکی که هیچ خاطره ای ازشون نداره!!!

فقط چند تا وسیله از یکی از دوستام پیشم مونده. باید بهش پس بدم. تنها چیزی که مونده اینه... متاسفانه شماره شو پاک کردم. آدرس خونه ش رو هم یادم رفته. وگرنه با پیک می فرستادم و خلاص میشدم. به طرز بدی با هم تموم کردیم. خیلی بد و مسخره... و مطمئنم یه سوال بزرگ توی ذهنش مونده که چرا خب؟ چته دختر؟ ... ولی خب قابل توضیح هم نیست. حالا پس دادن اونا ، هر بار که به مرگ فکر میکنم آزارم میده... باید یه فکری درموردشون کنم . یه طوری بهش پس شون بدم.... لااقل اینستاگرامش رو دارم. . اینستا رو حذف کردم. اما باید یه طوری نصب کنم .. فقط برای همین موضوع. تا تموم بشه و بره!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم زالاوا و مغز استخوان

پنجشنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۳، 22:53

فیلم زالاوا و مغز استخوان رو دیدم.

زالاوا هیچ به درد نمی خوره! مثلا نگاه کردم شاید که ترسناک باشه.. یا حداقلش سر و ته داشته باشه ولی نداشت . وقتتونو تلف نکنید!

فیلم مغز استخوان، داستان و فیلمنامه و بازیگرا همه چیز عاااالی و فوق العاده بود! ته داستان رو زیادی باز گذاشت ولی اونقدر برای من آزار دهنده نبود چون از سیر داستان لذت بردم!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم یک خانواده محترم

چهارشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۴۰۲، 14:16

چون توقیف شده بود چون خیلی سرش بحث بود فیلم رو دیدم. من تقریبا از اون مخاطب های حرفه ای هستم و باید بگم این فیلم هیچ چیز خاصی نداشت! بگم داستانش خوب بود؟ که نبود! اصلا آغاز و پایان و میانه ی درستی نداشت. هدف داستان مشخص بود که نبود! وسطش فیلمهای خمینی و جنگ رو میذاشت؟ کاملا بی ربط و احساس عجیبی به مخاطب می داد تا اینکه بخواد بگه که این فیلمها که داری می بینی همزمان با این اتفاقات و داستان فیلم بود! یا تصادف های وحشتناکی که هر بار شخصیت اصلی تو خیابون بود نشون می داد! بی ربط!!! وسواس اون زن مذهبی و رفتار عجیب و پرخاشگرانه ی پسرش و شغل اون پسر... واقعا باید بگم.. این فیلم از ۱۰، ۳ بود! اون ۳ هم به خاطر بازی شخصیت اصلی می دم! که بازیگریشو دوست دارم و خوب بازی میکنه! این فیلم عینا مثل عنکبوت مقدس بود. همون فضا و همون داستان بی سر و ته و همون سکانس های مسخره... هیچی نداست عملا! و غیر از سیاه نمایی بیش از حد کار خاصی نمی کرد!!!! من اگه خلاصه ی فیلم رو نخونده بودم اصلا نمی فهمیدم اون پسر شغلش چیه و علت دستگیر شدن اون آقا به اون شکل چی بود اصلا!!! یعنی کلا مبهم بود!!!!

افتضاح بود افتضاح! و معمولا این فیلمهای ضد حکومتی به خاطر دشمنی با ایران در فضای بین المللی می ترکونه! چون همچین وجهه ای از ایران رو دوست دارن جهانی بشه! دقیقا همین وجهه! هرچند قبول دارم که اینطور اتفاقات هست. اما اینکه با یه داستان ضعیف و بی سر و ته و مسخره و بدون هدف و بدون ارائه راه حل بیای مطرح کنی و بعد از توقیف هم بری به جشنواره های خارجی بدی رو...نه نمی پسندم!

نگاه نکنید! این فیلم توصیه نمی شود!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم

یکشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۲، 23:5

فیلم پلت فرم رو دیدم. اعصابم خورده :)

پیشنهاد میشه!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم لبخند

سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲، 22:15

فیلم لبخند رو دیدین؟ یه روح خبیثی بود که طلسمی بود... اینطوری که هر کس رو تسخیر کنه. جلوی یکی دیگه به طرز وحشتناکی شخص تسخیر شده خودشو می کشه تا طلسم و اون موجود به بعدی منتقل بشه. اسم فیلم لبخند هست چون کسی که خودشو می کشه یه لبخند وحشتناک می زنه!!! یه لبخند مزخرف..

اینا رو گفتم که بگم تو اسنپ بودم با خودم گفتم: فکر کن طرف برگرده و با لبخند بهت نگاه کنه! با همون لبخند! فجیع ترین حالت مردن چیه؟ در این حالت! آخه ذهنِ خلاقِ مرگبارِ منو توجه کنین!!! گفتم که اینکه سرشو از پنجره بیرون کنه اونقدر که آویزون بشه ولی دستش به فرمون باشه و گاز بده هم... و سرش انقدر با اسفالت سابیده بشه که جمجمه ش مشاهده بشه :))) بعد تصادف کنیم و من تو بیمارستان به هوش بیام ! و تسخیر شده ی بعدی منم و ادامه ی داستان!!!

بعد گفتم واقعا که خاتون! چیز لطیف تری نبود؟؟؟ دوستم ج راست میگه!! هر چیزی که می بینیم خیال می کنیم رومون تاثیر نداره در حالی که یک جایی در ذهن مون برای همیشه ثبت شده!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم حق سکوت

جمعه یکم اردیبهشت ۱۴۰۲، 20:30

ولی طلبه هایی که درآمد خیلی کمی دارن و هشت شون گروئه نهشونه.. خیلی طفلکی ان!

نامبرده فیلم حق سکوت رو دیده!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم رایا و آخرین اژدها

جمعه یازدهم فروردین ۱۴۰۲، 15:59

همین چند روز پیش دیدمش! به یاد روزهایی که دیوانه وار دنبال انیمیشن های جدید افسانه ای که می اومد. بودم! نگاهش کردم... و به پهنای صورت اشک ریختم! حتی .. در حین فیلم کافی نبود! رفتم توی سرویس بهداشتی و جلوی آینه قبل از اینکه صورتمو بشورم باز هم گریه کردم! ... شاید این فیلم برای شخص دیگری اونقدرها گریه دار نبود! اما من رو یاد خیلی از سکانس های زندگی خودم انداخت و نتونستم گریه نکنم!..

آدم چی میخواد؟ اینکه یه عده باشن که بشه بهشون اعتماد کرد!!

حتما ببینید!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

این فیلم رو هرگز نبینید!

سه شنبه یکم فروردین ۱۴۰۲، 22:19
فیلم کتاب خون! فیلمی برای اعصاب خوردی به معنای واقعی کلمه‌. اولش یه کم گیج هستین نمی فهمین چی به چیه کم کم به عمق کثافط فیلم پی می برین و ... با صحنه های خون و خونریزی و چندش آور و تیکه تیکه شدن انسان!!!!! من چرا این فیلم روی مخ رو دیدم آخه!
برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم یک پنجشنبه

جمعه چهاردهم مرداد ۱۴۰۱، 0:27

آدم هر بار یاد تجاوز می افته.. ناخودآگاه دندوناشو بهم فشار می ده.. ناخودآگاه چشمهاشو می بنده ناخودآگاه. ... به اندازه ی بار اول به تازگی بار اول عصبانیت می کنه! تچاوز ک فقط د ...خ... و.. ل نیست.... می تونه لمسی باشه که ازت اجازه گرفته نشده..! هر بار عصبیت می کنه....

فیلم یک پنجشنبه رو ببینید...

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون

فیلم می  رقصم!

شنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۱، 10:48

"روح هنر، آزادیه... فارغ از دین و مذهب و سیاست.. آزاده..."

چرا با این دیالوگ گریه کردم؟؟؟ چون من ِ احمق دلم گیتار زدن میخواد! :| و فعلا معذورم. .. 

 این فیلم رو از دست ندید. حتما با فضای مزخرف فیلم همذات پنداری میکنید. دختر مسلمانی به اسم مریم که در فضای بسته ی روستاشون.. میخواد رقص باراتناتیام رو یاد بگیره. رقصی که برای معابد هندو هستش!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم شاخ ها

پنجشنبه هفتم بهمن ۱۴۰۰، 17:27

مثلا ژانر ترسناک بود ولی اصلا ترسناک نبود. به درد آدم های ترسویی مثل من می خوره که هم دلشون فیلم ترسناک میخواد هم نمیخوان بترسن :) قصه ش هم جالب بود. صحنه های دلخراش دل و روده ی بیرون زده و کمر نصف شده و اینام داره که اگه دوست ندارید، نبینید!(چرا باید یکی دوست داشته باشه ببینه؟؟؟ چمیدونم) البته خونی که در فیلم استفاده شده خیلی تیره ش شاید علت چندش آور نبودنش این باشه! نمیدونم به هرحال. 

یه فیلم وقت پر کن بود.

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

از همه در!

دوشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۰، 23:0

پینترست رو باز میکنم. دنبال رویاهای خودم می گردم!
می گردم می گردم می گردم.
بعد انقدر نگاه میکنم حس میکنم که همه ی چیزهایی که دیدم رو من دارم. حس ِ خوب ِ داشتنشون رو حس میکنم!!!!!
اما به هر حال.. الان وقتش نیست دیگه.
کاش می تونستم قبل از سال خونه بخرم اما غیرممکن شده. به مقدار زیاد غیرممکن شده!
می ترسم از سال ِ آینده!
خوب نیست آدم از اقتصاد سردربیاره. از وضعیت سردربیاره. بیشتر بدونه. بعد می ترسه!
شبها حالم خوب نیست.
معلومه که روزهام پر از استرسه شاید...
شبها واقعا حالم گرفته میشه.
به مرگ فکر میکنم!
به لحظه ی خوب ِ مرگ. به شهادت... امروز تخمه می شکستم بعد.. تلویزیون سریال نشون میداد. به جای نگاه به تلویزیون. من نگاهم به گل ِ قرمز ِ فرش بود! بعد فکر می کردم فکر می کردم فکر می کردم...
عجب مستندی بود این مستند 72 ساعت. انقدر لحظه لحظه هاشو حس کردم که انگار من هم در جبهه ی مقاومت بودم. مخصوصا که بودن در اون جبهه رو دیده بودم بیشتر حسش می کردم!
من حس می کنم شهادت، اینطوریه که تو برای مرگ آماده ی آماده ای...یعنی تمام روحت این رو پذیرفته و با فراغ بال زمین رو ترک میکنی. حالت خوبه. خیلی حالت خوبه! برعکس ِ خودکشی دقیقا. که اصلا حالت خوب نیست. اماده نیستی. میدونی که نباید بری ولی فکر میکنی چاره ای نداری.
برای همین. سردار هم نوشته بود خداوندا مرا پاکیزه بپذیر.. دقیقا قبل از اینکه سوار هواپیما بشه وبره فرودگاه بغداد..
مامان میگه آدمهای خوب می فهمن  و بهشون الهام میشه که دارن میرن.
من میگم همه ی آدمها اینو می فهمن. متوجه میشن.
مثلا... اونهایی که توی بیمارستان فوت میشن. میگن این مریضی منو می کشه..بعد واقعا راسی راسی می میرن! اونا می فهمن.
هر چی بیشتر متوجه بشی که وقتشه. بیشتر احساس راحتی میکنی. و اون بیشتر احساس راحتی من حس میکنم در شهادته. واقعا می فهمی که وقتشه...
بگذریم.
چی می گفتم؟
آره حالم گرفته ست.سرم هنوز درد میکنه! ولی توی خونه قر می دادم!!!!!!!! گفت چرا چشمهات اینطوریه؟ گفتم هیچی سرم درد میکنه. فیلم هم دیدم.
آره گفتم فیلم . فیلم دیدم مزخرف بود.
فیلم ترسناک خواستم ببینم.
فیلم دختری که فرار کرد.اصلا ترسناک نبود و بیشتر روی مخ بود.
مسخره بود مسخره!
دلم پارچه ی خال خالی میخواد. پارچه .. پارچه میخواد دلم!!! خیلی چیزها دلم می خواد. برای همین توی پینترست غرق میشم! غرق میشممممم.
 

ادامه نوشته..
برچسب‌ها: مسیر، سردار، فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

یکشنبه سوم بهمن ۱۴۰۰، 23:25

آه از مستند ۷۲ ساعت... آه. ..این داغ کمرنگ نمی شود...

برچسب‌ها: فیلم، سردار
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم جنگ فردا

یکشنبه هفدهم مرداد ۱۴۰۰، 11:32

بعد از فیلم مکانی ساکت (که دیوونشممممممممم)، این فیلم در جرگه ی خلاقانه ترین فیلم هایی هستش که در مورد پایان دنیا ساخته شده. یعنی اصلا به ذهنم نمی رسید همچین چیزی هم می تونه باشه.
اگر به فیلم های فانتزی و علمی تخیلی علاقه دارید که کمی هم چاشنی هیجان و یه کوچولو ترس داشته باشه. این گزینه ی خیلی خیلی مناسبیه :)
فیلم دو ساعته ست. اما اصلا حس نمیکنی دو ساعت طول کشیده من که آخرش با شارژ 5 درصد گوشیم! متوجه شدم چه مدته که دارم فیلم میبینم و دنبال شارژر توی خونه می دویدم اون هم قسمت حساس فیلم :)))))
توی روبیکا این فیلم بدون زیرنویس و با زبان اصلی هستش و برای اونهایی که میخوان زبان شون خوب بشه خیلی خوبه ، چون اونقدرها هم لغاتش سخت نیست

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم چهار روز خوب ۲۰۲۰

سه شنبه دوازدهم مرداد ۱۴۰۰، 23:18

فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده... در مورد دختری هستش که معتاد به هروئین هستش و ادامه ماجرا...

اگر حتی تا به حال معتاد نبودید :)) حاوی سکانس هایی هستش که بی نهایت بهش احساس نزدیکی می کنید... من بارها گریستم.. بارهااا... حس اینکه کسی بهت اعتماد نکنه.. بعد یه چیزی رو بخوای  و نتونی بهش برسی و ... اصلا یه وضعیتی... من که انقدر توی فیلم غرق شده بودم که خیال کردم ۲۰ دقیقه ست که فیلم می بینم نه یک ساعت و نیم.

لازم به ذکره که من فیلمها رو رایگان و انلاین از روبیکا می بینم

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم انقراض

دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰، 16:23

حالا که ویروس کرونا جهش یافته :)) دیدن این فیلم خالی از لطف نیست! این هم در مورد یک ویروسی هستش که جهش یافته میشه. از این ویروس های ترسناک ِ خطرناک! فیلم در ژانر وحشت قرار میگیره ولی بیشتر از ترسناک بود هیجان انگیزه و نفست توی سینه ت حبس میشه! من دوسش داشتم.

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم برنامه ریزی نشده

دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰، 16:20

این فیلم در مورد سقط جنین هستش. که یه کلینیک به گمانم توی آمریکا این کار رو انجام می داد. فیلم از روی واقعیت درست شده. من خیلی این فیلم رو دوست داشتم هر چند صحنه های چندش آوری هم داره :/// که گوشی رو می ذاشتم زمین و چشمهامو می بستم در این حد!!! اما ... آخر داستان که اول داستان هم نشونش میده. خیلی دوست داشتنیه. فیلم با پایان ِ داستان شروع میشه! و بعد به گذشته میره تا به ما بگه که ماجرا از چه قراره. همون لحظه .. همون سکانس اول که در مورد آخر فیلم هستش کاری میکنه که تا پایان بدون حتی یک لیوان آب خوردن :) نگاهش کنی! تا ببینی چی شده چرا اینطور شد و این کیه اینجاست و اینجا کجاست! و هزارتا سوال که نمیذاره بیخیال ادامه ی فیلم بشی!

پیشنهادش میکنم.

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم پیانیست

دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰، 16:16

در حالی که دوست نداشتم این فیلم رو ببینم! ولی دیدم! چون همه خیلی ازش تعریف می کردن! دو روز طول کشید تا ببینمش! نه برای اینکه وقت نداشته باشم که همه رو یک جا ببینم.برای اینکه خیلی برام خسته کننده بود :/ به نظر فیلم مستندی میاد. من که در مورد تاریخ چیزی نمیدونم ولی به نظر نزدیک به واقعیت میاد. کشتار یهودی ها در جنگ جهانی دوم و بردن شون به اردوگاه کار اجباری... پر از صحنه هایی که دیوونت میکنه و می خوای از انسان بودن خودت استعفا بدی! ... کلا فیلم دردناکیه.. اما غمگین نیست!!!!!!!!! زیاد خوشم نیومد :/ نمیدونم چرا!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم رنگ سریع

دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰، 16:14

این فیلم هم در دسته ی فیلم های فانتزی و تخیلی قرار میگیره. طبق معمول یه تعدادی از آدمها، انرژی و توانایی ای دارن که بقیه ندارن. درسته که داستانش تکراریه و یه کم هم روند داستان کسل کننده ست و تعداد سکانس ها و مکان هاش وااااااااقعا برای یک فیلم بلند کمه! اما من به خاطر نتیجه گیری آخر فیلم دوسش داشتم. میشه یه کم گفت انگیزشی هم هست!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم زمان گمشده - پسری که بازگشت

دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰، 16:11

این فیلم.. و این فیلم ،یه فیلم تقریبا تخیلی! تقریبا که نه دقیقا تخیلی و فانتزی! این اتفاق توی واقعیت عمرا بیفته ولی شاید توی ناخودآگاه ذهن مون هممون بهش فکر کردیم!
من خیلی دوسش داشتم. خیلی جالب بود برام.
پیشنهاد میکنم که ببینید!

 

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم دروغ

دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰، 11:1

یک فیلم با پایان غیر قابل منتظره.. بیشتر به درد والدینی می خوره که بچه ی نوجوون دارن!
من که پایانش دیوونم کرد و خوشم نیومد :/
روند داستان هم حوصله سر بره :////
اما اگه بچه ی نوجوون دارین، خوبه که ببینین!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

فیلم شوم

دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰، 10:58

سری فیلم های شوم. از این فیلم ها که اونقدر ها ترسناک نیست ولی حسابی هیجان انگیزه. داستان خوبی هم داره. همش منتظری ببینی بعدش چی میشه.. بعدش .. و بعدش... و حسابی کنجکاوت میکنه.
من که خوشم اومد.
هر چند همه ی سری هاش رو با هم دیدم و یه کم برام کسل کننده شد. ولی خوب بود دوسش داشتم.

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

مولان 2020

جمعه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۹، 12:58

آه از این فیلم
من نیم ساعت پایانی فیلم رو گریه کردم!!!
کارتون مولان رو دیده بودم ولی دیدن فیلمش بسیار لذت بخش تر بود
در مورد مولان هم سرچ کردم
و متوجه شدم یه افسانه ای بود ه که سینه به سینه بین مردم چین منتقل شده و این که همچین زنی در گذشته وجود داشته دور از ذهن نیست و احتمالش هست
بدتر منو متأثر کرد :(

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

بلوک 9 خروجی 2

جمعه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۹، 12:57

یک پایان تکان دهنده...
بی گناه ترین قربانی ِ .. جدا شدن پدر و مادر.. بچه هایی کوچیکی هستن که نمی دونن چی شده ... و بدتر از اون بچه هایی که با ذهن کودکانه شون خیال می کنن تقصیر اوناست :(
فکر کنم این فیلم بعد از شش سال توقیف اکران شد!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

مردانگی 2

جمعه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۹، 12:56

من فیلم مردانگی 1 رو دیدم... خب بعد از کلی حرص خوردن با اون فیلم باز هم نتونستم مردانگی 2 رو نبینم!!!
یعنی رو مخ تر... عجیب تر.. ترسناک تر.. غم انگیز تر.. :(
ولی همه ی دخترا باید این فیلم رو ببینن. همه ی دخترا...
درس ِ خوبی برای هممون داره!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:

دونده ی مارپیچ سری یک - دو - سه

جمعه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۹، 12:54

(پوستر دونده مارپیچ یک می باشد)

وقتی سری یک فیلم رو ببینید!نمی تونید سری  2 و 3 رو نبینید..
یه فیلم متفاوت.
حتی توی کامنت های فیلیمو این فیلم رو به خاطر خلاقیتش به هری پاتر نزدیک می دونن و اینکه نمی تونی فراموشش کنی! من هم بدجوری قبول دارم! :))
و عاشقش شدم! طوری که بعد از دیدن سری یک نمی تونستم برای سری دو صبر کنم و دیگه سرکارم و پشت میز شروع به دیدنش کردم *_*
با پایانی بی نهایت متفاوت در سری سوم که باورتون نمیشه!

برچسب‌ها: فیلم
نویسنده: خاتون نظرات:
صفحه بعد

آمارگیر وبلاگ

© زندگی یک خاتون